نقش و فرم در آثار دستی و سنتی هر سرزمینی بیانگر علائق، هویت، باور و سنت های فرهنگی و آئینی ساکنان آن منطقه است و توسط این آثار می توان به خصایص و ویژگی های هویتی مردم آن پی برد. نقوش ترسیم شده بر آثار هنرهای دستی گیلان نیز گواهی بر رابطه نزدیک مردم این خطه با طبیعت گیاهی و جانوری آن دارد. بی تردید فرم (شکل) ساختار تولیدات هنری ایشان از نیازهای جاری زندگی شان نشأت گرفته ست.
تقریبا اکثر آثار دستی گیلان جنبه ی کرابردی- آئینی و در عین حال تزئینی داشت و برخاسته از باور های عامیانه بوده و در زندگی روزمره این مردم تاثیرگذاربود. این هنرهای دستی را به طور کلی می توان در چند گروه مشخص چون خراطی، تراتی، بافتنی، سفالینه، فلزات و ….. طبقه بندی کرد. نقوش به کار گرفته شده دراکثر این آثار متناسب با ساختار و جنسیت آن فرق می کند و متناسب با نوع کاربردشان طراحی می شود و شکل می گیرد.
در نتایج حاصله این نقوش در دو دسته ی کلی طبقه بندی شدند:
نقوش فیگوراتیو 2- نقوش انتزاعی
اگرچه در هر دو دسته این نقوشف بیان نمادگراو هم چنین اسطوره ای در آنها قابل بررسی است ولی به علت گستردگی موضوعی در اهداف این طرح به صورت اصولی نمی گنجد و بیش از آن تلاش شده است تا به طبقه بندی موضوعی و تنوع این نقوش توجه شود.